هنوز گریه بر این جویبار کافی نیست
ببار ابر بهار! ببار! کافی نیست
چنین که یخ زده تقویم ها اگر هر روز
هزار بار بیاید بهار، کافی نیست....
به جرم عشق تو بگذار آتشم بزنند
برای کشتن حلاج، دار کافی نیست
گل ِ سپیده به دشت ِ سپید می روید
سپید بختی ِ این روزگار، کافی نیست
خودت بخواه که این انتظار سر برسد
دعای اینهمه چشم انتظار، کافی نیست
پینوشت: بازهم یه غزل زیبا از استاد غزل، فاضل بزرگ و اینبار از کتاب اقلیتها