به رنگ آسمان دست نوشته های یک خبرنگار

دست نوشته های کم و بیش روزانه من

به رنگ آسمان دست نوشته های یک خبرنگار

دست نوشته های کم و بیش روزانه من

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

به رنگ آسمان دست نوشته های یک خبرنگار - پنجره...

 

اگراین پنجره ها باز شود

 

                             آسمان آبی

 

                                        به درون می آید

 

ومن ازهر ابری

 

                تکه ای بردارم

 

                             پرقو٬پرغاز٬پرمرغ دریا

 

خانه ای خواهم ساخت

 http://up.behtarin.com/uploads/f76e9b591a7.jpg

                        ازسپیدی ٬پاکی

 

                                        سقف آن مهتاب است

 

  پنجره ها ازنور

 

                پرده ها از گل یاس

 

                                     فرش از مهر٬رنگ از شور

 

همه اسباب ازعشق

 

                         وهوایی ازتو...



  • باران ***
به رنگ آسمان دست نوشته های یک خبرنگار - یا زینب! فریاد توحیدت تا ابد در گوش هستی جاری است

 زینب (س) شکوه صبر، شکوه حماسه و یک زن از تبار نور، از سلاله خورشید که حماسه را در سراپرده حیرت ثبت کرده است. زینب (س) شیرزنی از تبار مردان آزاده که طنین آواز سرخ کربلا از حنجره صبرش در تارک تاریخ نشسته است.

انگار خداوند زینب (س) را خلق کرده است تا عشق، مبهوت لحظه‌های عاشقیش شود و متانت زنان را به اوج برساند، اصلا زینب (س) برای قافله ساری کاروان شقایق‌های زخم خورده پا به عرصه وجود گذاشته بود.

زینب (س) یک زن از تبار یاس‌های با احساس است که با روح لطیف و زنانه‌اش مردانه در کوفه خطبه می‌خواند و قلب‌ها را بیدار می‌کند، اصلا این زن، در شامات چنان افشاگری کرد که مردم آن عصر اسلامشان را مدیون آن افشاگری‌ها بودند.

زینب (س) آن روی سکه عفت فاطمی است، اصلا خاتونی است که رویای زنان کوفه دیدار با او بود تا تفسیر قرآن بر سر نیزه را برای آن‌ها بازگو کند و به رگه‌های آن‌ها حیات و غیرت حسینی را تزریق کند.

اصلا این بزرگ زن تاریخ به گونه‌ای انسانیت را در تاریخ فریاد کرد و فریادگر تاریخ شد که تاریخ با تمام عظمتش در محضر خاتون صبر‌ها، سجده می‌کند.

بانو، فاتح هفت خوان است و فاتح همه فردا، این زن انگار بارانی است بر غبار جهل زمین می‌بارد و تا بذر روشنگری را در زمین بارور کند، انگار بانوی صبر و قیام است که در آفتابی‌ترین مشرق هستی در گودا قلتگاه، در تلخ‌ترین ثانیه زمین؛ آن زمان که ملائک ناله زدند السلام علی قلب زینب صبور، هیچ کس افولش را ندید.

اسوه صبر است زینب (س)، آ‌نگاه که به شهر تحقیر و دشنام گام نهاد و دوازده هزار نوازنده بی‌بصیرت، با خیال واهی جشن پیروزی برپا کرده بودند و صدای زنان هلهله گر و مست با آه و افغان کودکان حرم در آمیخته بود، بازهم زینب (س) کوه صبر شد و مردانه ایستاد تا شجاعت زن در تارک تاریخ ثبت شود.

حدیث درد‌ها و صبوری بانو را هیچ قلمی برنمی‌تابد، اصلا هیچ‌کس نیست که بی‌قراری اشک‌‌ها را در مرور اندوه‌های مدام بانوی استقامت، پشت پرده پلک‌هایش تجربه نکرده باشد و هیچ عاطفه و قلبی نیست که از شنیدن مصائب زینب طوفانی نشود.

یک زن از تبار یاس نبوی آمد تا نشان دهد که اوج مقام زن، ‌رسیدن به مرتبه مردانگی است و زینب (س) اوج مردانگی عالم است.
برای تو می‌نویسم، بانوی یلدایی‌ترین صبر‌ها!‌ای که فریاد و روشنگری با تو آغاز شد و بیداد با افشاگری‌های تو رسوای زمان شد. اصلا تو آزاد‌ترین اسیر، آیه صراحت و آذرخش خشم، تو قامت سبز اعتراض هستی؛ پس چگونه می‌توان از وجود تو نوشت که قلم را یارای نگارش از اوصاف دریایی‌ات نیست.

همهمه‌ای در هستی برپاست انگار نبض زمین نمی‌زند و هستی آخرین نفس‌ها را می‌کشد که تو جان می‌دهی، رکن صبر هستی ترک می‌خورد و جام عشق و وفادری می‌شکند و زینب (س) شهد نوشین مرگ را در دست فرشتگان عرشی می‌نوشد، فرشتگان با کجاوه‌ای از نور برای بردن بانو بهشت به زمین هبوط می‌کنند، آرام بخواب زینب (س) که فریاد توحیدت تا ابد در گوش هستی جاری است؛ آرام بخواب بانو، آرام....

http://www.tasnimnews.com/Home/Single/370538



  • باران ***